در دریای صحیفه
امام سجاد علیهالصلاة والسلام، «صحیفهى سجادیه» را به صورت دعا تنظیم فرموده و اصلا دعا خوانده است؛ اما این کتاب، پر از معارف الهى و اسلامى است. توحید خالص در صحیفهى سجادیه است. نبوت و عشق به مقام تقدس نبى اسلام علیه و على آله الصلاة والسلام در صحیفهى سجادیه است. مثل بقیهى دعاهاى مأثور، معارف آفرینش در این کتاب است. همین «دعاى ابوحمزهى ثمالى» که مخصوص سحرهاست – سعى کنید آن را بخوانید و در معنایش توجه و تدبر داشته باشید – و همین «دعاى کمیل» که شبهاى جمعه خوانده مىشود، از جمله دعاهایى است که سرشار از معارف اسلامى است و در آنها حقایقى به زبان دعا بیان شده است. نه اینکه آن بزرگوار – امام سجاد علیهالصلاة والسلام – نمىخواسته دعا کند و دعا را پوشش قرار داده است؛ نه. دعا مىکرده، مناجات مىکرده و با خدا حرف مىزده است. منتها انسانى که قلبش با خدا و با معارف الهى آشناست، حرف زدنش هم این گونه است. حکمت از او سرریز مىشود و دعاى او هم عین حکمت است. …
بیانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز جمعهى تهران ۲۸/۱۱/۱۳۷۳
خوف و رجا در نظر امام سجاد علیه السلام
… در دعاى صحیفهى سجادیه یک جا حضرت سجاد (علیهالسّلام) از طرف خودش به خداوند متعال عرض مىکند که: «تفعل ذلک یا الهى بمن خوفه اکثر من رجائه لا ان یکون خوفه قنوطاً»؛ من خوفم از رجایم بیشتر است، نه اینکه مأیوس باشم. این، یک اعلان رسمى و دستورالعمل است. خوف را همراه رجاء حتماً به دلها بدمید؛ و خوف را بیشتر. اینکه ما آیات رحمت الهى را بخوانیم – که بعضى از این آیات و مبشرات، مخصوص یک دستهى خاصى از مؤمنین است و به ما ربطى ندارد – و یک عدهاى را غافل کنیم و نتیجهاش این بشود که خیال کنند – با یک توهّم معنویت – غرق در معنویتند و از واجبات و ضروریات دین در عمل غافل بمانند، درست نیست. در قرآن، بشارت مخصوص مؤمنین است؛ اما انذار براى همه است؛ مؤمن و کافر مورد انذارند. پیغمبر خدا گریه مىکند، شخصى عرض مىکند: یا رسولاللَّه! خداوند فرمود: «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخر». این گریه براى چیست؟ عرض مىکند: «أولا اکون عبدا شاکرا»؛ یعنى اگر شکر آن مغفرت را نکنم، پایهى آن مغفرت سُست خواهد شد.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهى ماه محرم ۰۵/۱۱/۱۳۸۴
ترسیمی از قیامت
امام سجاد (سلاماللَّهعلیه) در دعاى ابوحمزه – که دعاى خیلى با حال و خوبى است – ترس از قیامت را تشریح مىکنند: «ابکى لخروجى عن قبرى عریانا ذلیلا حاملا ثقلى على ظهرى»؛ امروز مىگریم براى وقتى که عریان و ذلیل و بار سنگین عمل بر دوشم از قبر بیرون مىآیم. «انظر مرّة عن یمینى و اخرى عن شمالى اذ الخلائق فى شأن غیر شأنى لکلّ امرء منهم یومئذ شأن یغنیه وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة»؛ یک عده چهرههاشان خندان است و خوشنود و خوشحال و سربلندند. اینها چه کسانى هستند؟ کسانى هستند که در دنیا از پل صراطى که حقیقت و باطناش در آنجاست و مثال آن در اینجاست، توانستهاند رد شوند. این پل صراط، پل عبودیت، پل تقوا و پل پرهیزگارى است؛ «و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم»؛ صراط این دنیا، همان صراط روى جهنم است. «انّک على صراط مستقیم»ى که به پیغمبر مىفرماید، یا «ان اعبدونى هذا صراط مستقیم»، همان صراط روى جهنم است. اگر اینجا ما توانستیم از این صراط، درست، با دقت و بدون لغزش عبور کنیم، گذر از آن صراط آسانترین کار است؛ مثل مؤمنین که مانند برق عبور مىکنند. «انّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنى اولئک عنها مبعدون لا یسمعون حسیسها»؛ اصلاً اینها همهمهى جهنم را هم نمىشنوند؛ «و هم فى ما اشتهت انفسهم خالدون لا یحزنهم الفزع الاکبر». فزع اکبر، یعنى دشوارترین ترسى که ممکن است براى انسان پیش بیاید. مؤمنین با همین ابعاد جسمانى و روحانى و نفسانى، فزع عظیمى که در آنجاست، «لا یحزنهم الفزع الاکبر»؛ اینها را محزون و اندوهگین نمىکند؛ اینها از این صراط عبور کردهاند.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان نظام ۰۶/۰۸/۱۳۸۳
داروئی شفابخش برای بیماریهای اخلاقی
توصیه بعدى من به شما عزیزان این است که باید اخلاق اسلامى را، هم بشناسیم – همهمان؛ این دیگر پیر و جوان ندارد؛ اما جوانها بیشتر و بهترند – و هم تحلى به حلیهى اخلاق پیدا کنیم. امروز خوشبختانه درسهاى اخلاق در حوزه هست؛ اما عزیزان من! درس اخلاق، همهى وظیفهى ما در باب تخلق به اخلاق حسنه را ایفا نمىکند. هر کسى خودش باید با دل خود، با رفتار خود، به طور دائم مشغول تهذیب و مشغول کشتى گرفتن با بدیها و زشتیهاى وجود خودش باشد. دعاى شریف مکارم الاخلاق را – که دعاى بیستم صحیفهى سجادیه است – زیاد بخوانید تا ببینید آن چیزهایى که امام سجاد علیهالسلام در این دعا از خدا خواسته است، چیست. بسیارى از این چیزها یا بسیارى از دعاهاى دیگر را ما به عنوان اخلاق نیکو نمىشناسیم. مفاهیم و مضامینى که در همین دعاى پنجم صحیفهى سجادیه هست: «یا من لاتنقضى عجائب عظمته» – که شروعش اینطورى است – براى ما درس است؛ «اللهم اغننا عن هبة الوهابین بهبتک و اکفنا وحشة القاطعین بصلتک».با کلمات ائمه، با دعاهاى صحیفهى سجادیه، با این داروهاى شفابخشى که مىتواند بیماریهاى اخلاقى ما را شفا بخشد و زخمهاى وجود ما را درمان کند، خودمان را آشنا کنیم. قدر بدانید این دعا و توسل و تضرع و توجه و نورانیتى که از این راه حاصل مىشود. این همه چیز است.
بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ اساتید، فضلا و طلاب حوزهى علمیهى قم، در مدرسهى فیضیه ۱۴/۰۷/۱۳۷۹
استغاثه امام سجاد علیه السلام
شما ملاحظه فرمایید که امام سجاد علیه الصلاة والسلام، آن مرکز نورانیت، آن معدن معنویت و کمال، زین همهى عابدین عالم، در دعاهاى صحیفهى سجادیه، با خود چگونه مواجه مىشود و خود را چطور در مقابل پروردگار عالم قرار مىدهد و استغاثه مىکند! در نیمهى شب و بعد از نماز شب؛ آن هم نه نماز شب آدم معمولى و عادى، بلکه نماز شب سید سجاد، آن امام همام به پروردگار عالم رو مىکند و مىگوید: «و هذا مقام من استحیا لنفسه منک و سخط علیها و رضى عنک». یعنى «پروردگارا! من به خاطر نفس خودم، به خاطر ضعفها و نقصهاى خودم از تو شرمندهام. بر نفس خود خشمگینم و از تو راضىام.» این جمله را امام سجاد علیهالصلاة والسلام، به پروردگار عالم مىگوید: «فتلقاک بنفس خاشعة و رقبة خاضعة.»
بازنگرى در خود این است، که انسان، آسمان کمال را مرحله پس از مرحله طى مىکند و کامل مىشود. اگر انسانهاى والا پدید مىآیند و اگر معنویات و زیباییها خود را ظاهر مىکنند و نشان مىدهند، همه بر اثر بازنگرى در خود و دیدن نقایص و عیبهاى خود است. برخلاف انسانى که چشم را بر روى همهى این ضعفها ببندد؛ خود را فارغ بداند؛ مغرور به خود و مغرور به خدا شود؛ مغرور به اندک شعلهى نورانیتى شود که در وجود او و بالاخره در وجود هر انسانى هست و خود را نشان داده است و نهایتا به همین قانع شود. بعضى افراد هستند که به کمترین خیرى از خیرات در وجود خودشان قانعند. فردى که چنین است، دیگر کمال را نمىتواند طى کند.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار پرسنل و فرماندهان ارتش ۲۸/۰۱/۱۳۷۵
عبادت امام سجاد(علیه السلام) شبیهترین عبادات به عبادت امیرالمؤمنین(علیه السلام)
امام صادق مىگوید: در تمام اهل بیتمان – اهل بیت و اولاد پیامبر – از لحاظ این رفتارها و این زهد و عبادت، هیچ کس به اندازهى على بن الحسین به امیرالمؤمنین شبیهتر نبود؛ امام سجاد، از همه شبیهتر بود. امام صادق فصلى در باب عبادت امام سجاد ذکر مىکند؛ از جمله مىفرماید: «و لقد دخل ابوجعفر ابنه علیهما السلام علیه»؛ پدرم حضرت ابى جعفر باقر یک روز پیش پدرش رفت و وارد اتاق آن بزرگوار شد. «فاذا هو قد بلغ من العبادة ما لم یبلغه احد»؛ نگاه کرد، دید پدرش از عبادت حالى پیدا کرده که هیچ کس به این حال نرسیده است. شرح مىدهد: رنگش از بىخوابى زرد شده، چشمهایش از گریه درهم شده، پاهایش ورم کرده و… امام باقر اینها را در پدر بزرگوارش مشاهده کرد و دلش سوخت: «فلم املک حین رأیته بتلک الحال البکاء»؛ مىگوید وقتى وارد اتاق پدرم شدم و او را به این حال دیدم، نتوانستم خوددارى کنم؛ بنا کردم زار زار گریه کردن: «فبکیت رحمة له». امام سجاد در حال فکر بود – تفکر هم عبادتى است – به فراست دانست که پسرش امام باقر چرا گریه مىکند؛ خواست یک درس عملى به او بدهد؛ سرش را بلند کرد: «قال یا بنى اعطنى بعض تلک الصحف التى فیها عبادة علىبنابىطالب علیهالسلام»؛ در میان کاغذهاى ما بگرد و آن دفترى که عبادت علىبنابىطالب را شرح داده، بیاور. ظاهرا از دوران امام علىبنابىطالب علیهالسلام نوشتهها و کتابهایى در باب قضاوتهاى آن حضرت، در باب زندگى آن حضرت، در باب احادیث آن حضرت، در اختیار ائمه بود. از مجموع روایات دیگر، آدم اینطور مىفهمد که در موارد گوناگونى از آن استفاده مىکردند. اینجا هم حضرت به پسرش امام باقر فرمود آن نوشتهاى را که مربوط به عبادت علىبنابىطالب است، بردار بیاور. امام باقر مىفرماید: «فاعطیته»؛ رفتم آوردم و به پدرم دادم. «فقرأ فیها شیئا یسیرا ثم ترکها من یده تضجرا»؛ مقدارى به این نوشته نگاه کرد – امام سجاد، هم به امام باقر درس مىدهد، هم به امام صادق درس مىدهد، هم به من و شما درس مىدهد – با حال ملامت آن را بر زمین گذاشت؛ «و قال من یقوى على عبادة على علىبنابىطالب علیهالسلام»؛ فرمود چه کسى مىتواند مثل علىبنابىطالب عبادت کند؟ امام سجادى که آن قدر عبادت مىکند که امام باقر دلش به حال او مىسوزد – نه مثل من و شما؛ ما که کمتر از اینها هم به چشممان بزرگ مىآید – امام باقرى که خودش هم امام است و داراى آن مقامات عالى است، از عبادت علىبنالحسین دلتنگ مىشود و دلش مىسوزد و نمىتواند خودش را نگه دارد و بىاختیار زار زار گریه مىکند، آن وقت علىبنالحسین با اینطور عبادات مىگوید: «من یقوى على عبادت علىبنابىطالب»؛ چه کسى مىتواند مثل على عبادت کند؟ یعنى بین خودش و على فاصلهاى طولانى مىبیند.
بیانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز جمعهى تهران ۱۰/۱۰/۱۳۷۸
نظرات شما عزیزان: